1
استادیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
2
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
چکیده
مقدمه:در طی سالهای اخیر در مجامع علمی جهان علاقه و توجه وافری به تحلیل رابطه مکان و بزهکاری و مطالعه تاثیر متقابل انسان و محیط و شرایط و زمینه ها در شکل گیری الگوهای مکانی بزهکاری به وجود آمده است. این نگرش نو سبب شده است تا اقدامات پلیسی و اعمال قانون برای مقابله با بزهکاری بر این پایه استوار شود. هدف: هدف این پژوهش آگاهی از نقاط جرمزای کانونی و نحوه اشاعه فضایی کانونهای جرمزا و نیز پی بردن به علل اصلی و تاثیر گذار در کمیت نوع جرائم در محلات با توجه به شکل منطقه مورد بررسی بوده است. روش شناسی: این تحقیق از نظر ماهیت و نوع، کاربردی است و با روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات اسنادی و میدانی در قالب اصلاح نقشه پایه استفاده شده است.در این نوع تحقیقات، مدل تحقیق براساس تعریف متغیرهای تحقیق و نوع ارتباط بین آنها طراحی می شود و سپس با جانمایی داده های واقعی در آن، نتایج لازم به دست میآید. مدل ریاضی مورد استفاده در این تحقیق مدل نزدیک ترین همسایه در نرم افزار Spss بوده و برای ترسیم پراکندگی وقوع جرم از GIS استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: پژوهش منطقه4 شهر رشت را به صورت نمونه انتخاب کرده و به بررسی ویژگیهای کالبدی و جغرافیایی آن که میتواند زمینهساز وقوع جرم باشد پرداخته است. یافته ها و بحث:یافته های مطالعه نشان میدهد که برخلاف فرضیه تحقیق، کانونهای جرمزا از مرکز منطقه به پیرامون اشاعه نیافته است و در حاشیههای منطقه به طور مستقل کانونهایی مستعد برای بزهکاری شکل میگیرد که با منطق نزدیکترین همسایه در تحلیل مکانی، تاثیرات آن چنان بر مرکز منطقه ندارد. نتیجه گیری: تحلیلها نشان داد که برخی مکانهای حاشیهای منطقه به دلیل ساختار کالبدی خاص و همچنین ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی ساکنان آن، امکان و فرصت بیشتری برای وقوع جرم دارند. در نقطه مقابل برخی مکانها مانع و بازدارنده فرصتهای مجرمانه هستند. همین امر موجب می شود تا بزهکاران در انتخاب محل بزهکاری خود به دنبال کم خطرترین و مناسبترین فرصتها و شرایط مکانی برای ارتکاب عمل مجرمانه باشند.